نقش «دانش شناخت» در کنترل انسان – قسمت سوم
نقش «دانش شناخت» در کنترل انسان
نقش «دانش شناخت» در کنترل انسان – قسمت دوم
ب) مفهومشناسی و واژهشناسی Cybernetic
کارکرد فوق نه تنها از بستر محتوایی دانش سایبرنتیک بهدست میآید، بلکه حتی از معنای لغوی این واژه نیز حاصل میشود. Cybernetic ریشه در زبان یونانی دارد و به واژهی kybernetes باز میگردد [۳]. معنای این واژه یونانی معادل «راهنما»، «فرماندار» و از همه مهمتر «حکومت» است[۴]. در سال ۱۸۳۰ میلادی از ریشه یونانی آن در زبان فرانسه، واژهی «cybernétique»ایجاد شد که تعریف آن «The art of Governor» به معنای «هنر حکومتداری» است [۵]. در سال ۱۸۳۴ نیز فیزیکدان معروف فرانسوی «آندره آمپر»[۱]، این واژه را در طبقهبندی علوم بهمعنای «حکومت و شعبهای از علم سیاست» به کار برد [۶]. درنهایت در سال ۱۹۴۸، نوربرت وینر[۲] برای اولین بار در زبان انگلیسی در کتابی با عنوان «سایبرنتیک: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین»[۳] واژه Cybernetic را بهکار برد. وی در تعریف این واژه گفته است: «تصمیم ما بر این است که کلیات مطالعات نظری کنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیک بنامیم.»
نسبتشناسی دانش شناخت و سایبرنتیک در حوزه تولید قدرت
آنچه در خصوص دانش شناخت بسیار مهم است اما مورد غفلت واقع شده، کارکرد آن در حوزهی تولید قدرت است. شاید برای فهم این منظور، روشهایی نظیر مطالعات استقرایی، مطالعات معکوس، برآیندگیری از نظرات متخصصان این دانش و سایر روشهای مرسوم مناسب باشد، اما دقیقترین و جامعترین شیوه برای فهم نقش دانش شناخت در تولید قدرت، یافتن نسبت آن با دانش سایبرنتیک، بهعنوان مبنای تولید قدرت است.
بیان شد که سایبرنتیک، یک پدیدهی هوشمند را از طریق کنترل اطلاعات دریافتی، بهگونهای کنترل مینماید که رفتار آن مطابق خواست کنترلکننده تنظیم شود. بر این اساس دو سؤال مهم مطرح میشود:
- هر پدیده هوشمند، اعم از انسان و ماشین، از چه منابعی و چگونه اطلاعات مورد نیاز خود را در امر تصمیمگیری دریافت میکند؟
- هر پدیده هوشمندی، چگونه اطلاعات دریافتی را تحلیل میکند تا در نهایت بر اساس آن به تصمیم مقتضی دست یابد؟
پاسخ به دو سؤال فوق، مهمترین بخش در ساز و کار قدرت نرم است؛ زیرا عدم شناخت نحوه دریافت و پردازش اطلاعات سیستم هدف، به شکست کنترل آن توسط قدرت نرم، منجر میشود.در ضمن باید توجه داشت چنین نیست که یک پدیده هوشمند، همواره بر مبنای یک روش ثابت، به کسب اطلاعات و تحلیل آنها بپردازد؛ بلکه ممکن است روشهای آن در نسلهای مختلف تغییر یابد. کما اینکه این نکته درباره انسان و ماشینهای هوشمند اثبات شده است.
از سوی دیگر پاسخ به پرسشهای فوق، در حوزه دانش سایبرنتیک تعریف نشده است؛ بنابراین دانشی مستقل اما هماهنگ و یکپارچه با منطق سایبرنتیک نیاز است ، بهطور دائم و مستمر بر روشهای کسب و تحلیل اطلاعات پدیدههای هوشمند مطالعه نماید تا نهایتاً بهواسطهی نتایج آن بتوان از طریق دانش سایبرنتیک به کنترل رفتار آن پدیدهها دست یافت.
این نیاز بسیار مهم و بیبدیل توسط دانش شناخت تأمین میشود. از این رو در نسبتشناسی دانش شناخت و سایبرنتیک میتوان گفت:
دانش سایبرنتیک، مبنای طرحریزی و تولید قدرت نرم برای کنترل پدیدههای هوشمند است و دانش شناخت تبیینگر روشهای اثرگذاری قدرت تولید شده توسط سایبرنتیک بر پدیدههای میباشد.
بنابر این دانش شناخت در مدل جدید قدرت نرم، نقش اسب تروا را ایفا میکند؛ زیرا بهدنبال یافتن راههایی در اهداف است که از طریق آنها بتوان توان تحمیل اراده بر مبنای قدرت نرم را به ثمر رساند.
بر اساس آنچه بیان شد، یک نتیجه بسیار مهم حاصل میشود که در متون علمی فارسی و انگلیسی پیرامون دانش شناخت، به آن اشاره نشده است. چون دانش سایبرنتیک بر ماشینهای هوشمند نیز تمرکز دارد تا قدرت فرماندهی – کنترل را بر آنها تحمیل نماید، بنابراین لازم است دانش شناخت بر روشهای کسب و تحلیل اطلاعات سیستمهای هوشمند نیز مطالعه شوند. این در حالی است که عموم متخصصان تصور میکنند، دانش شناخت صرفاً بر ذهن و ادراک انسان تمرکز کرده است.
بههمین دلیل است که هوش مصنوعی[۴] و سایر دانشهای مرتبط با ماشینهای هوشمند، نقش و جایگاه کاربردی در دانش شناخت دارند.
[۱] André-Marie Ampère
[۲] Norbert Wiener
[۳] Cybernetics: Or Control and Communication in the Animal and the Machine
[۴] Artificial Intelligence
موسسه آینده نگاری و ایده پروری آوا – مقالات